منافقان و غزوه تبوک (قرآن)آیاتی از قرآن پرده از توطئه منافقان که تصمیم ترور پیامبر را داشتند، بر میدارد. ۱ - توطئه ترورمنافقان، برای ترور پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم پس از بازگشت از تبوک توطئه کردند. لقد ابتغوا الفتنة من قبل وقلبوا لک الامور حتی جآء الحق وظهر امر الله وهم کـرهون. پیش از این هم فتنه گری میکردند و کارها را برای تو واژگونه جلوه میدادند تا آن گاه که حق فراز آمد و فرمان خداوند آشکار شد، در حالی که از آن کراهت داشتند در اینکه فتنه پیشین آنان (الفتنة من قبل) چیست، چند احتمال است: ۱. فتنه انگیزی منافقان در جنگ احد . ۲. فتنه انگیزی متخلفان غزوه تبوک در ترور پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و.... ۱.۱ - مراد از فتنهنامی است که بهر بدی و شری اطلاق میشود، و معنای این آیه آن است که این منافقان در صدد ایجاد اختلاف و تفرقه و پراکندگی شما پیش از جنگ تبوک بودند، یعنی در جنگ احد هنگامی که عبدالله بن ابی با همراهانش بازگشتند و دست از یاری پیغمبر- صلی الله علیه و آله- کشیدند، و خدا آن فتنه را از مسلمانان دور کرد، و حسن گفته: منظور از فتنه بی ایمان ساختن مردم و القاء شبهات در دل مسلمانان سست عقیده است، و سعید بن جبیر و ابی جریح گفتهاند: منظور از فتنه سوء قصدی بود که در جنگ تبوک در شب عقبه نسبت برسولخدا- صلی الله- علیه و آله- کردند، و جریان این بود که دوازده نفر از منافقان بر سرگردنهای کمین کرده و قصد کشتن پیغمبر- صلی الله علیه و آله- را کردند. یحذر المنـفقون ان تنزل علیهم سورة تنبئهم بما فی قلوبهم قل استهزءوا ان الله مخرج ماتحذرون. منافقان میترسند که مباد از آسمان در باره آنها سورهای نازل شود و از آنچه در دل نهفتهاند با خبرشان سازد. بگو: مسخره کنید، که خدا آنچه را که از آن میترسید آشکار خواهد ساخت برداشت یاد شده بر اساس شان نزول آیه درباره دوازده نفری است که قصد ترور پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را داشتند. در آیات مورد بحث به قسمت دیگری از برنامهها و روشهای آنها اشاره شده است. از آیه نخست چنین استفاده میشود که خداوند برای دفع خطر منافقان از پیامبر، گهگاه پرده از روی اسرار آنها برمی داشت، و آنان را به جمعیت معرفی میکرد، تا مسلمانان به هوش باشند، و به دام آنها گرفتار نشوند، و آنها نیز متوجه موقعیت خویش شوند، و دست و پای خود را جمع کنند، روی این جهت غالبا آنان در یک حالت ترس و وحشت به سر میبردند، قرآن به این وضع اشاره کرده، میگوید: " منافقان میترسند که بر ضد آنها سورهای نازل شود، و آنان را به آنچه در دل دارند آگاه سازد" (یحذر المنافقون ان تنزل علیهم سورة تنبئهم بما فی قلوبهم). ولی عجیب اینکه بر اثر شدت لجاجت و دشمنی باز هم دست از استهزاء و تمسخر نسبت به کارهای پیامبر صمیگوید" به آنها بگو: هر چه میخواهید استهزاء و تمسخر نسبت به کارهای پیامبر صبر نمی داشتند، لذا خداوند در پایان این آیه به پیامبرش میگوید" به آنها بگو: هر چه میخواهید استهزاء کنید، اما بدانید خدا آنچه را از آن بیم دارید آشکار میسازد، و شما را رسوا میکند"! (قل استهزؤا ان الله مخرج ما تحذرون). البته جمله استهزءوا (مسخره کنید) از قبیل امر برای تهدید است، همانند اینکه انسان به دشمنش میگوید: " هر قدر کارشکنی و اذیت و آزار در قدرت داری بکن، پاسخ آنها را یک جا خواهم داد" اینگونه تعبیرات در مقام تهدید ذکر میشود. ضمنا باید توجه داشت که از آیه فوق استفاده میشود که منافقان در دل از حقانیت دعوت پیامبر صبا خبر بودند، و ارتباط او را با خدا به خوبی میدانستند، ولی با اینحال بر اثر لجاج و عناد و دشمنی با حق، به جای اینکه در برابر او تسلیم باشند، کارشکنی میکردند، به همین دلیل قرآن میگوید: منافقان از این بیم داشتند که آیاتی بر ضد آنها نازل شود، و مکنون خاطرشان را آشکار سازد. توجه به این نکته نیز لازم است که جمله تنزل علیهم مفهومش این نیست که این گونه آیات بر منافقان نازل میشد، بلکه منظور این است که درباره آنها و بر ضد آنها بوده، هر چند بر شخص پیامبر نازل میگردید. ۲ - پانویس
۳ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «منافقان و غزوه تبوک (قرآن)» |